مدل عملیاتی[1] چهاربخشی که در مرکز تحقیقات سیستمهای اطلاعاتی موسسه فناوری ماساچوست (MIT CISR[2]) تدوین شد و بعدها توضیحات تکمیلی آن در کتاب معروف «معماری سازمانی بهعنوان راهبرد: ایجاد شالودهای برای اجرای کسبوکار» نیز تشریح شد، الگویی برای طبقهبندی عملیات سازمان و نحوه ارتباط بین واحدهای سازمانی برای استفاده از خدمات و زیرساختهای مشترک است که پیشنیازی برای طراحی معماری سازمانی قلمداد میشود. به نظر خانم راس و همکاران، این مدل ازجمله ورودیها برای طراحی معماری سازمانی به معنای طراحی جزییات ساختار، فرایند، اطلاعات و زیرساخت فناوری محسوب میشود. در ادامه مقدمه کوتاهی درباره مفهوم مدل عملیاتی و کاربرد آن ارائه شده و سپس مدل دوبعدی مذکور تشریح شده است.
مدل عملیاتی نشاندهنده سطح لازم برای یکپارچگی و استانداردسازی فرایندهای کسبوکار جهت ارائه خدمات و کالاهاست که مسیر (نحوه) پیشرفت و رشد سازمان را نیز مشخص میکند. مدل عملیاتی نسبت به خطوط راهبردی سازمان مدلی گویاتر و اجراییتر به دست میدهد و ترسیمکننده خطوط راهنما برای طراحی شالوده[3] (زیربنای) عملیات سازمان است.
مدل MIT CISR از دو محور «یکپارچگی فرایندی» و «استانداردسازی-یکنواختسازی فرایندی» تشکیل شده است، باوجود شباهتهای ظاهری این دو محور باید به تفاوت آنها در مدل عملیاتی توجه داشت: استانداردسازی به معنای تعریف دقیق روش اجرای عملیات است مستقل از اینکه چه کسی و در کجا آن را انجام میدهد، استانداردسازی موجب روالمندی فعالیتها، مدیریتپذیری، یکنواختسازی کارهای مشابه و عدم وابستگی فرایندها به سلایق و افراد میشود (برای مثال تعریف استاندارد فرایند خرید جهت همه واحدهای سازمانی که نیاز به خرید دارند). یکپارچگی در اینجا به معنای استفاده مشترک از منابع سازمانی (داده، دارایی، سیستم و…) بین واحدهای سازمانی است، این موضوع اگرچه منجر به افزایش وابستگی واحدها و فرایندها به یکدیگر میشود اما زمینهساز بهبود عملکرد و کاهش هزینهها بهواسطه استفاده مشترک از منابع و اطلاعات را فراهم میسازد (برای مثال در خدمات بانکی وقتی مشتری درخواست وام داده است، مسئول تایید وام در صورت دسترسی به اطلاعات حسابهای جاری و سپرده مشتری یا سوابق چکهای برگشتی میتواند تصمیمگیری بهتری برای قبول یا رد درخواست وام نماید). یکپارچگی در فرایندها موجب بهبود کارایی و هماهنگی کسبوکاری شده و به سازمان برای تصمیمگیری بهتر و ارائه خدمات سریعتر و باکیفیتتر کمک میرساند.
با توجه به توضیحات مختصر فوق، اکنون مدل دوبعدی عملیاتی سازمان را که شامل چهار ناحیه است (معادل چهار نوع مدل عملیاتی)، بررسی میکنیم. این مدل برای کل سازمان یا یک حوزه کاری میتواند استفاده شود، برای مثال ممکن است کل سازمان ازنظر مدل عملیاتی از مدل نوع یک پیروی کند ولی بخش کوچکی از حوزهها (معاونتها) از مدل دو یا سه پیروی کنند. بههرحال تعیین اینکه مدل عملیاتی یک سازمان-حوزه-واحدسازمانی یا هر کسبوکار دیگری چگونه است بهوسیله این مدل دوبعدی میسر است.
همانطور که در شکل زیر مشخص شده است، این مدل شامل چهار ناحیه (چهار نوع مدل عملیاتی) بهقرار زیر است:
- تنوعبخشی[4] (استانداردسازی کم – یکپارچگی کم)
- هماهنگسازی[5] (استانداردسازی کم – یکپارچگی زیاد)
- همانندسازی[6] (استانداردسازی زیاد – یکپارچگی کم)
- یکسانسازی[7] (استانداردسازی زیاد- یکپارچهسازی زیاد)
در ادامه هرکدام از این چهار مدل بهصورت خلاصه توضیح داده میشود. بدیهی است خواننده برای توضیحات تفصیلی باید به منابع اصلی مراجعه کند و در این نوشته قصد ذکر تمامی جزییات و توضیحات مرتبط با زیرشاخههای درخت دانش معماری سازمانی نیست.
هماهنگسازی: دسترسی بدوندرز به منابع (داده) مشترک
ناحیه هماهنگسازی مبتنی بر یکپارچگی زیاد ولی استانداردسازی کم فرایندها است. واحدهای کسبوکار منابع قابلاشتراک مهم (اطلاعات مشتریان، محصولات و…) را با سایر واحدها به اشتراک میگذارند تا خدمات یکپارچه و کارآمد به مشتریان ارائه شود، در عین استقلال داخلی و داشتن رویههای محلی و منحصربهفرد.
تنوعبخشی: استقلال باوجود خدمات مشترک
در این ناحیه، یکپارچگی و استانداردسازی فرایندها کم است و نیازی به آن نیست. این مدل برای کسبوکارهایی مناسب است که واحدهای کسبوکاری حداقل اطلاعات مشترک را نیاز دارند و فرایندها نیز تخصصی و منحصربهفرد هستند که منجر به ارائه محصولات و خدمات متفاوت و مستقل میشود. هماهنگسازی واحدهای کسبوکاری در سطح حداقلی نیاز است.
همانندسازی: واحدهای مستقل استانداردشده
این مدل که مبتنی بر استانداردسازی زیاد و یکپارچگی کم است برای واحدهای کسبوکاری خودمختار مناسب است که البته روال کار آنها یکنواخت و جاافتاده است. موفقیت کل سازمان بسته به مجموع موفقیت تکتک واحدهای کسبوکار است که هرکدام مسئولیت نسبتاً مشابهی را به عهده گرفته و فرایندهای استاندارد-یکنواختی را اجرا میکنند. شعب رستورانهای زنجیرهای ملی-بینالمللی نمونهای از این مدل کسبوکاری محسوب میشوند.
یکسانسازی: فرایندهای یکپارچه و استانداردشده
این مدل مناسب کسبوکارهایی است که فعالیت واحدها بهشدت به یکدیگر وابسته است و دادههای مشترک زیادی در سازمان وجود دارد که باید در اختیار همه واحدهای مرتبط قرار گیرد. خودمختاری واحدهای کسبوکار در این مدل معنا ندارد و همه اجزاء بههمپیوسته یک زنجیره فرایندی محسوب میشوند. در این مدل حداکثر کارآمدی و انسجام قابل مشاهده است، خط تولید کارخانهها نمونهای از این مدل عملیاتی است.
[1] Operating Model
[2] MIT Center for Information Systems Research
[3] Foundation
[4] Diversification
[5] Coordination
[6] Replication
[7] Unification