1. معرفی استاندارد معماری چابک باز (Open Agile Architecture)
استاندارد معماری چابک باز (O-AA)، مجموعهای از اصول، رهنمودها، و تکنیکها برای توانمندسازی سازمانها جهت تطبیقپذیری، پایداری در برابر تهدیدها و واکنش سریع دربرابر تغییرات عصر دیجیتال ارایه میکند. این استاندارد توسط گروه باز(Open Group) ارایه شده است که از جمله دیگر دیگر استانداردهای معروف این نهاد میتوان به TOGAF و ArchiMate اشاره کرد (البته لازم به ذکر است همه استانداردها و انتشارات این نهاد دارای شهرت و کاربرد یکسان نیستند و برخی کمتر شهرت دارند).
استاندارد معماری چابک باز (O-AA) مشخصا برای عصر دیجیتال و تسریع چابکی در تحول دیجیتال ارایه شده است و در مقایسه با روشهای کلاسیک معماری سازمانی که مبتنی بر برنامهریزی جامعنگر، از بالا به پایین و بلندمدت هستند، این استاندارد بر روشهای نوین همکارانه، نتیجهمحور و توسعه تکاملی-تدریجی در پاسخ به نیازهای کسبوکار و تطبیق با محیط جدید تاکید دارد.
لازم به ذکر است برخلاف متدهای چابک در مهندسی نرمافزار که مفهوم چابکی را صرفا در مقیاس تولید یک سیستم نرمافزاری یا یک پروژه تبیین میکنند، هدف و مضمون استاندارد O-AA معماری چابک سازمانی است و لذا مخاطبان باید به تفاوت میان “متدولوژی چابک (Agile Methodology)” با “معماری چابک (Agile Architecture)” و “سازمان چابک (Agile Enterprise)” توجه داشته باشند.
نهاد گروه باز، مدعی است که استاندارد O-AA یک چارچوب و متد کاملا مستقل معماری نیست، بلکه سبکی از انجام معماری است که میتواند چارچوبها و بهروشهای موجود (از جمله چارچوب توگف) را ارتقاء دهد بدون اینکه نیاز به کنار گذاشتن چارچوبها و روشهای قبلی معماری باشد.
سند O-AA دارای دو بخش اصلی است. در بخش نخست مفاهیم و مبانی معماری چابک تبیین میشود و بخش دوم به تفصیل و تشریح برخی مفاهیم گفته شده در بخش اول میپردازد. مطالب این استاندارد از نظر محتوا و نحوه بیان پیچیده و تاحدی غیرمنسجم است و بیشتر میتوان آن را مجموعه گفتارهایی درباره مفاهیم معماری چابک دانست تا یک استاندارد یا چارچوب منسجم و خوشفهم. بهرحال این استاندارد در حال حاضر از معدود مراجعی است که مستقیما درباره معماری چابک و سازمان (و نه روشهای چابک)، اصول و تعاریفی ارایه نموده است و از این جهت قابل تقدیر است.
در این نوشته مروری کوتاه بر موضوعات مهم استاندارد معماری چابک باز خواهیم داشت.
2. بلوکهای سازنده معماری چابک
مهمترین بخش استاندارد O-AA، متد توسعه معماری چابک است که در شکل زیر نشان داده شده است.
متد توسعه معماری چابک باز از دو محور عمودی و سه محور افقی تشکیل شده است. محورهای کارکردی عمودی عبارتند از “آنچه سازمان هست (What the Enterprise Is) ” و “آنچه سازمان انجام میدهد(What the Enterprise Does)” . محورهای افقی که منظرهای معماری را نشان میدهند شامل منظر تجربه(Experience)، منظر سیستم کاری(Work System) و منظر سیستم فنی(Technical System) میشود. بلوکهای سازنده O-AA، در یکی از دو محور کارکردی قرار گرفتهاند (متعلق به یکی از این دو محور هستند)، بجز سه مولفه “استراتژی”، “ارزش” و “داده/اطلاعات و هوش مصنوعی” که وسط دو محور قرار گرفتهاند.
محور “آنچه سازمان هست”
این محور با ترسیم و تبیین مرزهای “تعامل سازمان با محیط” و “روابط میان مولفههای سازمان با یکدیگر و محیط” منتج به مولفههای معماری زیر میشود:
معماری محصول (Product Architecture): این مولفه به سوالات زیر پاسخ میدهد:
- محصولات چگونه باید به مولفههای کوچکتر شکسته شوند؟
- کدام واسطها باید برای ارتباط/اتصال محصولات استفاده شود؟
- چه تناسب و توازنی میان ماژولاریتی و یکپارچگی محصول باید وجود داشته باشد؟
- کدام پلتفرم محصول میتواند ارزش ایجاد نماید؟
معماری عملیات (Operations Architecture) به سوالات زیر پاسخ میدهد:
- جریانهای ارزش کلیدی سازمان و فرایندهای عملیاتی کدامند و چقدر مناسب و اثربخش هستند؟
- آیا منابع، مهارتها و فناوریهای درست در جای مناسب به درستی مستقر شدهاند؟
- استراتژی پلتفرم کسبوکار چیست؟
تشکیلات (Organization):
- چه ساختار تشکیلاتی و فرهنگ سازمانی مناسب معماری عملیات است؟
- چگونه سلسلهمراتب سازمانی باید تعریف و ایجاد شود؟
- چگونه مسولیت، اختیارات و پاسخگویی میبایست تفکیک و توزیع شود؟
- کدام تیمها باید “همراستا با ارزش[1]” سازماندهی شوند؟
طراحی دامنهمحور(Domain-Driven Design) برای پاسخ به سوالات زیر است:
- دامنههای کسبوکار کدام است؟
- چگونه دامنههای کسبوکار به ” bounded contexts ” شکسته شود؟
- چگونه وابستگی میان مولفهها و دامنهها را حداقل کنیم؟
محور “آنچه سازمان انجام میدهد”
طراحی تجربه (Experience Design) با ترکیب تحقیقات بازار و مشتری با پروسه اکتشاف و تکامل محصول در طی چرخهایی غیرخطی به وجود میآید. بدین منظور از تفکر واگرا و همگرا[2] برای کشف ویژگیهای محصول هدف و چگونگی رضایتمندی مشتریان استفاده میشود.
نقشه سفر مشتریان (Journey Maps) ، تفکر inside-out را با تفکر Outside-in درهم میآمیزد تا فعالیتهایی که منجر به خلق ارزش برای مشتریان میشود را ترسیم نماید.
جریانهای ارزش(Value Streams)، زنجیره مراحل خلق ارزش، با نگاهی فراگیر به همه جریان ارزش از ابتدا (خلق ایده و تولید محصول) تا زمان ارایه به مشتری (سفارش، ارایه، پشتیبانی) را پوشش میدهد
طوفان رخداد (Event Storming) به تیمهای چابک تولید کمک میکند آنچه از هر دامنه کسبوکار باید بدانند را با اکتشاف و جستجوگری پیدا کنند. از جمله اینکه چه نقشهایی در هر دامنه وجود دارد، چه مسوولیتهایی و دستوراتی انجام میشود و چگونه منابع و فعالیتها منجر به تولید محصول یا سرویس میشود.
داده، اطلاعات و هوش مصنوعی (Data, Information, and Artificial Intelligence): سازمان دیجیتال بر جمعآوری و پردازش حجم عظیمی از داده استوار است. داده بخشی از واقعیت را توصیف میکند که برای سازمان اهمیت دارد. وقتی داده تفسیر و معنادار شده، به “اطلاعات” بدل میشود و تحلیل و استفاده از داده توسط ماشین میتواند به کاربردهای نوینی از هوش مصنوعی منجر شود. ترکیب داده و هوش مصنوعی تاثیر مهمی در تحول دیجیتال در صنایع داشته است. برای مثال نگهداشت و تعمیرات پیشبینانه ماشینالات در صنایع یا قدرت هوش مصنوعی در تشخیص بیماریها.
منظرهای معماری:
- منظر تجربه (Experience perspective) مربوط بر نگاه مشتری و ذینفعان بیرونی است و تحلیل اینکه مشتریان چه مشکلات و نیازی دارند و چه دستاورد و ارزشی بدست خواهند آورد. آنچه سازمان و محصولات آن از بیرون دیده شده و احساسی که مشتریان دارند با رویکرد Outside-in در این منظر تدوین میشود.
- منظر سیستم کاری (Work System perspective) مهمترین منظر معماری است که به فضای راهکار برای تولید محصولات و سرویسها و پاسخ به نیازهای مشتریان میپردازد. به عبارت دیگر این منظر معادل مدل عملیاتی سازمان است.
- منظر سیستم فنی (Technical System perspective) به نرمافزارها و سختافزارهای سازمان از جنبه پشتیبانی از نیازهای منظرهایی بالایی میپردازد. لازم به ذکر است “معماری نرمافزار” و روشهای آن خود بخشی از کلیت نظام معماری چابک هستند و نه معادل یا رقیب آن.
3. سازمان دیجیتال و معماری چابک: دو روی یک سکه
سازمان دیجیتال(Digital Enterprise) در نتیجه تغییر فرهنگ، بازمعماری مدل کسبوکار، نواوری در محصولات دیجیتال و بکارگیری فناوریهای هوشمند در یک تشکیلات یا اکوسیستم برای تسهیل و تسریع تحول دیجتال به صورت تکاملی شکل میگیرد. معماری چابک و سازمان دیجیتال رابطه Co-Evolution دارند بطوریکه تکامل و رشد هرکدام بدون تکامل دیگری ممکن نیست.
باید توجه داشت که اگرچه در معماری چابک بر روشهای توسعه تدریجی و رویکرد ” Emergent architecture ” تاکید میشود ولی این به معنای عدم توجه به Intentional architecture نیست، بلکه هر دو مکمل همدیگر هستند و مورد کاربرد خاص خود را دارند.
براساس پژوهشهای انجام گرفته چابکی به دو طریق اهرم تحول دیجیتال است:
- تغییر مدل ساختاری و تشکیلاتی سنتی به تیمهای چابک و خودمختار، شرط بکارگیری موثر فناوریهای نوظهور و مدرنسازی آیتی است، زیر این فناوریها وقتی موثر هستند که توسط تیمهای بین-کارکردی[3] و در راستای نتایج مورد هدف سازماندهی شوند.
- مدل تصمیمگیری و حاکمیت باید از روشهای سنتی بالابهپایین و متمرکز به مدلهای نوین توزیعشده تغییر نماید زیرا تحول مستلزم سرعت تصمیمگیری است و این سرعت نیازمند تقسیم و توزیع مسوولیت و اختیارات است. برورکراسی در تصمیمگیری بزرگترین مانع تحول و چابکی است.
4. تفاوت نگرش معماری چابک با روشهای کلاسیک معماری
در شکل زیر تفاوت مدل ذهنی معماری چابک با روشهای سنتی معماری نشان داده شده است. (جهت جلوگیری از ایجاد ابهام در خواننده بخاطر بکارگیری معادل فارسی اصطلاحات، شکل ترجمه نشده است)
5. نکاتی در مورد معماری چابک و چابکی در سازمان
تصمیمات معماری
تصمیات معماری را میتوان به دو نوع یک-طرفه (one-way) و دوطرفه (two-way) تقسیم نمود. در تصمیمات یکطرفه نتیجه حاصل (حتی اگر مطلوب نباشد) قابل برگشت و بازبینی نیست یا آنچنان هزینه و تبعاتی دارد که اصطلاحا برگشت به خانه اول است. برای مثال در معماری یک سیستم اگر سبک مایکروسرویس (Microservices) و تعاملات غیرهمزمان (asynchronous) انتخاب شود و بر مبنای آن سیستم طراحی و پیادهسازی شود، در صورت عدم کسب نتایج مطلوب راه بازگشتی وجود ندارد و باید سیستم مجددا از ابتدا طراحی شود. اما تصمیمات دوطرفه در معماری قابل بازگشت هستند (مانند یک درب که از دو طرف باز و بسته میشود) که مثال آن تغییر ظاهر گرافیکی و محیط کاربری سمت مشتریان است.
مسوولیت و پاسخگویی در سازمان چابک
در سازمانهای چابک، کارمندان دربرابر همکاران، مدیران و مهمتر از همه دربرابر مشتریان (ذینفعان بیرونی) مسوولیت دارند. مدیران دربرابر کارمندان، سهامداران و جامعه مسوولند و نظام پاداشدهی نه تنها به عملکرد انفرادی افراد توجه دارد، بلکه برای همکاری و تحقق اهداف گروهی نیز امتیار قایل است.
با توجه به اینکه نظام معماری سازمانی در فضای فناوری اطلاعات متولد شد و اغلب صاحبنظران و پیشکسوتان این حوزه مهندسان نرمافزار و سیستم بودهاند، هنوز هم معماری در سازمانهای سنتی با محوریت فناوری اطلاعات اجرا میشود (مکتب اول معماری سازمانی) و لذا ماموریت معماری در فاوا محدود میشود. در مکاتب جدید معماری سازمانی (مکتب معماری یکپارچه سازمانی و معماری اکوسیستمی) هدف و ماموریت معماری فراتر از همراستایی فاوا با کسبوکار یا یکپارچهسازی سیستمها و سرویسهای دیجیتال است و لذا در این مکاتب نوین که با مفاهیم تحول دیجیتال چابک همخوانی دارد، مسوولیت معماری به معنای واقعی کلمه میان واحدهای سازمانی توزیع شده است و تشکیلات مرکزی معماری نقش راهبری، نظارت و توانمندسازی دارد.
تعیین خطمشی و استاندارد برای انجام معماری چابک
در سازمانهای چابک تعداد استانداردها و رویهها کمتر است و بهجای تعیین الزامات و گزینهها سعی میشود گاردریلها (Guardrails) تعیین شوند، مثلا بجای تعیین لیست کوتاهی از پروتکلهای فنی (گزینهها) قابل انتخاب برای تیم برنامهنویسی، خطمشی و ویژگیهای لازم تعیین میشود و مسوولیت انتخاب گزینهای که با خطمشی و ویژگیها انطبقاق داشته باشد به تیمها سپرده میشود.
اهمیت بازمعماری ساختار و تشکیلات برای تحول
برای تحول دیجیتال و چابکسازی سازمان نیاز به تغییر در سه بعد شیوه کارکردن، سیستمهای مدیریتی و تشکیلات است. تحول چابک زمانی شانس موفقیت دارد که ساختار تشکیلاتی نیز با اصول و تفکر نوین چابکی تطابق داشته باشد، در غیر این صورت بهتر است ابتدا ساختار بازبینی شود و سپس استقرار سیستمهای نوین مدیریتی و اعمال شیوه نوین کارکردن در سازمان عملیاتی شود.
در خصوص اهمیت بازمعماری تشکیلات (ساختار سازمانی و نظام توزیع اختیارات-مسوولیت) مثالی از حوزه فاوا آورده میشود: ساختارهای سنتی فاوا در سازمانها اغلب مبتنی بر مدل وظیفهگرا است و نه محصولمحور یا سیستممحور. این ساختارهای سنتی معمولا در سطح اول شامل واحدهایی نظیر “سختافزار”، “شبکه” ، “نرمافزارهای پشتیبانی”، “نرمافزارهای تخصصی”، “امنیت فاوا” و احتمالا “ریسک” است. در این ساختارهای سنتی، وابستگی میان واحدها زیاد و مرز مسوولیت مبهم است؛ همچنین توسعه و پشتیبانی معمولا دو جزیره مجزا با اهداف و منابع مختلف هستند و در نهایت جنگلی از ابزارها و فناوریها توسط واحدها استفاده میشود بدون آنکه به همخوانی و یکپارچگی فکر کرده شود. روشن است که با چنین ساختارهای سنتی نمیتوان تفکر جدید، سیستمهای نوین و نهایتا معماری چابک را پیادهسازی نمود. مشابه همین ساختارهای سنتی در کل سازمان و خصوصا در واحدهای کسبوکاری نیز وجود دارد که سد راه تحول چابک هستند.
در مقابل ساختارهای سنتی، معماری چابک بر همکاری میان “تیمهای بین-کارکردی[4]“، ارایه سریع نتایج ملموس، آمادگی برای تغییرات و توسعه تکاملی تاکید دارد. تیمهای خودمختار بین-کارکردی که جوخه (squad) نامیده میشوند، هسته تشکیلات چابک را تشکیل میدهند و منابع بهصورت پویا براساس تقاضا یا سطح فعالیت به تیمها اختصاص داده میشود.
نکته مهم در مورد تیمهای خودمختار این است که اگر مسوولیت واگذارشده به آنها بیش از حد کوچک باشد، امکان تعریف کار و مسوولیت مشخص با مرزهای واضح ساده نیست و سطح قابل قبولی از دانهبندی وظایف میتواند نویدبخش همکاری توزیعشده در قالب تیمهای خودسازماندهی باشد.
تحول چابک زمانی شانس موفقیت دارد که دو شرط زیر در تشکیلات برقرار باشد:
- وابستگی میان تیمهای خودمختار و واحدهای سازمانی حداقل باشد
- ساختارهای تشکیلاتی فناوری اطلاعات و کسبوکار باهمدیگر همخوانی و همراستا باشند
6. جمعبندی
استاندارد معماری چابک باز (Open Agile Architecture)، مجموعهای از اصول، رهنمودها، و تکنیکها برای توانمدسازی سازمانها جهت تطبیقپذیری، پایداری در برابر تهدیدها و واکنش سریع دربرابر تغییرات ارایه میکند.
استاندارد جدید گروه باز، رهنمودها و بهروشهایی برای معماری سازمانی دیجیتال و مبتنی بر متدهای چابک ارایه مینماید تا معماران و رهبران سازمانی بتوانند با بینش نوین و ابزارهای مناسب هدایت سازمان دیجیتال را به عهده گیرند. لازم به ذکر است، به صورت سنتی اختلافی در مورد امکان همافزایی میان اصول معماری (کلنگری، جامعنگری) با روشهای چابک وجود داشته است. استاندارد O-AA گروه باز، تلاشی برای تبیین نحوه همافزایی میان این دو رهیافت است و به عبارت دیگر رهنمودی برای معماران عصر دیجیتال است که معماری را با سبک چابک انجام دهند.
[1] stream-aligned
[2] divergent and convergent thinking
[3] cross-functional
[4] cross-functional teams