این مدل که به مدل پورتفولیو وارد و پپرد معروف است و قالب آن از مدلی راهبردی به نام «ماتریس گروه مشاوره بوستون[1]» اقتباس شده است، جانمایی نرمافزارهای کاربردی در سازمان را بر اساس ماتریس حاصل از دو متغیر سهم راهبرد[2] و سهم ارزش[3] مشخص میکند. سهم ارزش بیانگر میزان تأثیر نرمافزار در پشتیبانی از فرایندهای کسبوکار است که منجر به تولید ارزش و ایجاد مزیت نسبی برای سازمان میشود. سهم راهبرد نشانگر میزان تأثیر نرمافزار در تحقق راهبردهای سازمان و موفقیت کسبوکار در آینده را دارد. لازم به ذکر است به زبان ساده، سهم راهبرد به نگاه بلندمدت راهبردی در آینده اشاره دارد و سهم ارزش به ارزشمندی سیستم برای فرایندهای عملیاتی.
در این مدل که در شکل زیر نشان داده شده است، هرکدام از این دو متغیر به دو محدوده با مقدار کم و زیاد تقسیمبندی شدهاند که حاصل آن چهار ناحیه برای توزیع پورتفولیو نرمافزارها است.
پتانسیل بالا (گربههای وحشی): این ناحیه که دارای سهم راهبرد زیاد و سهم ارزش کم است، دربرگیرنده نرمافزارهای کاربردی با توان بالا برای نقشآفرینی در آینده کسبوکار هستند. این سیستمها سرمایهگذاری راهبردی برای آینده سازمان هستند اگرچه در کوتاهمدت منجر به ارزش کسبوکاری قابلتوجه نمیشوند (برای مثال زیرساخت یکپارچهسازی)، همچنین به دلیل اینکه نتایج کسبوکاری آنها در آسمان نرمافزارهای سازمان مهآلود است، معمولاً با چراغ خاموش پیش برده میشوند و در خصوص توجیه هزینه آنها برای سازمان باید بااحتیاط برخورد کرد.
راهبردیها (ستارهها): نرمافزارهای این ناحیه سهم بالا در راهبرد و ارزش دارند و جزء ستارهها (قهرمانان) محسوب میشوند که مشارکت فعالانه در نیازمندیهای کنونی و آینده سازمان دارند. این گروه نرمافزارها ضمن ایجاد اثربخشی در کسبوکار از نوآوریها و تغییرات راهبردی نیز پشتیبانی میکنند.
عملیاتیهای مهم (گاوهای شیرده): این گروه از نرمافزارهای کاربردی برخلاف ستارهها فقط پشتیبان شرایط فعلی سازمان و فرایندهای جاری هستند و بهعبارتدیگر نرمافزارهای موروثی ولی پایدار سازمان هستند که از فرایندهای کم تغییر و جاافتاده حمایت میکنند. در این حوزه سؤال مهم تعیین زمان و نحوه مدرنسازی این نرمافزارها است و اینکه نگهداشت پرهزینه این نرمافزارها و انجام برخی تغییرات محدود و موقت برای زنده نگهداشتن آنها بهصرفه است یا باید اساساً آنها را با محصول جدید جایگزین نمود.
پشتیبانها (سگها): این نوع نرمافزارها پشتیبان فرایندهایی هستند که نه ارزش مهم کسبوکاری دارند و نه شکلدهنده راهبردهای آینده سازمان هستند، بنابراین نگهداشت آنها با حداقل هزینه و با کارایی مناسب کفایت میکند. تغییر این نرمافزارها در اولویت پایینی قرار دارد و معمولاً زمانی انجام میشود که واقعاً هیچ چاره دیگری برای نگهداشت یا ارتقاء این نوع نرمافزارها وجود نداشته باشد.
همانطور که گفته شد، کاربرد این مدل برای جانمایی نرمافزارهای کاربردی (موجود، در دست راهاندازی، مطلوب) در چهار ناحیه و تحلیل آنها بر اساس ویژگی این چهار ناحیه است. در شکل زیر نمونه مثالی از جانمایی تعدادی از نرمافزار فرضی در این مدل نشان داده شده است. برای غنیتر شدن محتوای این مدل میتوان اطلاعاتی جانبی دیگری نیز مانند هزینه نرمافزار، رضایت کاربران یا سایر موارد را نیز مشابه شکل به مدل اضافه نمود.
[1] Boston Consulting Group (BCG) Matrix
[2] Strategy Contribution
[3] Value Contribution