چابکی برای بسیاری از کسبوکارهای امروزی یک “انتخاب” نیست، بلکه ضرورتی برای بقا و پیشرفت است!
تحول (تغییر) به پارادایم غالب در کسبوکار و فناوری اطلاعات تبدیل شده و سازمانهای چابک به صورت مداوم در حال بازمعماری مدلکسبوکار، طراحی و ارایه محصولات دیجیتال نواورانه، ارتقاء کیفیت تجربه مشتریان و هایپراتوماسیون عملیات داخل سازمان هستند. شرکت معروف دیلویت(Deloitte)، چابکی را در توانایی تطبیق سریع با تغییرات پویای بازار و تقاضای مشتریان تعریف کرده است. به عقیده دیلویت سازمانها اغلب در تله “کارکردن به روش چابک” گرفتار شدهاند بهجای اینکه “واقعا چابک باشند”، و اینجا چابکی در مقیاس سازمانی اهمیت پیدا میکند. براساس پژوهش سال 2024 شرکت دیلویت، انگیزه حدود 70 درصد سازمانها از چابکی، سه مورد مهم بهرهوری، کارامدی هزینه ها و بهینهسازی خروجیها بوده است (منبع).
1. از متدهای چابک تولید محصول تا سازمان چابک
در سال 2001، مانیفست چابک مجموعهای از ارزشها و اصول را برای روش جدید توسعه نرمافزار با تمرکز بر افراد، نرمافزار قابل اجرا، همکاری با مشتری و پاسخ سریع به تغییرات معرفی کرد. این مانیفست، پایهگذار چارچوب های محبوبی مانند اسکرام و کانبان شد و روش توسعه نرم افزار را در دهه بعد متحول کرد.با وجود مقبولیت نسبی روشهای چابک در توسعه نرمافزار، از آنجایی که وضعیت کسب و کار به طور فزایندهای پیچیده شده و به سرعت در حال دگرگونی است، این روشهای مبتنی بر تولید محصول/نرمافزار برای چابکی در سطح سازمانی کافی نیستند.
ده سال قبل به ندرت در سازمان، تیمهایی خارج از حوزه فناوری اطلاعات از روشهای چابک برای مدیریت وظایف و پروژههای خود بهره میبردند، اما امروزه کل سازمان از روشهای چابک در حد نیاز استفاده میبرند. یکی از این حوزهها، مارکتینگ (بازاریابی) است که طبق شواهد و اطلاعات منتشر شده از روشهای چابک هر روز بیشتر استفاده میکند تا جاییکه گزارش سالانه وضعیت بازاریابی چابک نشان میدهد که تعداد تیمهای چابک در بازاریابی طی یک سال دوبرابر شدهاند (از 18% به 33%) و 86 درصد سازمانها تصمیم دارند بخشی از عملیات و تیمهای بازاریابی را به روش چابک مجهز نمایند (منبع).
چابکی سازمانی (کسبوکار)، توانایی پیشبینی و پاسخ سریع و موثر به تغییرات در هر بخشی از اکوسیستم کسبوکار از طریق تغییر محصولات/خدمات/منابع برای تضمین بقا و رشد در مارکت است.
2. ویژگیهای سازمان چابک
- تحقق مدل عملیاتی چابک (فراتر از یک تیم یا یک محصول) نیازمند تبیین ماموریت تیمهای چابک به صورتی است که حداکثر انسجام داخلی (High cohesion) و حداقل وابستگی بیرونی (Loosely coupled) را با یکدیگر داشته باشند. شرط موفقیت چابکی اطمینان از همراستایی میان تیمهای خودمختار در راستای اهداف و اولویتهای سازمان یا حوزه یا سیستم مدنظر است.
- در سازمانهای چابک تعداد استانداردها و رویهها کمتر است و بهجای تعیین الزامات و گزینهها سعی میشود گاردریلها تعیین شوند. مثلا برای انتخاب یک پروتکل فنی بجای تعیین لیست کوتاهی از پروتکلها (گزینهها) قابل انتخاب، خطمشی و ویژگیهای لازم تعیین میشود و مسوولیت انتخاب گزینهای که با خطمشی و ویژگیها انطباق داشته باشد به تیمها سپرده میشود.
- معماری چابک بر جریانهای ارزش در سازمان و همراستایی آنها متکی است. برای هر گروه از محصولات و خدمات سازمان جریان ارزش از “ایده” تا “خلق محصول/سرویس” و از “درخواست” محصول/سرویس تا “تحویل” به مشتریان باید دارای عملیات چابک باشد.
- اصل اتصال سست میان سیستمها: معماری چابک با تیمهای خودمختار بیش از هر چیز وابسته به سیستمهای دارای اتصال سست و مولفههای ماژولار است. اتصال سست میان سیستمها به تیمهای مختلف امکان کار موازی با حداقل وابستگی میدهد و همچنین تغییر یک مولفه کمترین تاثیرات جانبی بر سایر مولفهها میگذارد.
- اصل توزیع اختیارات، مسوولیت و پاسخگویی: با توجه به ضرورت هماهنگی و همکاری میان تیمهای خودمختار در سازمان چابک نیاز است تا اختیارات و مسوولیت و پاسخگویی نیز در سطوح مختلف سازمان توزیع شود و بدین وسیله از بینظمی احتمالی حاصل از خودمختاری تیمها محافظت شود.
- هر چه سازمان چابکتر باشد، چرخههای یادگیری و توسعه سریعتر میشوند و در نتیجه تایم تو مارکت محصولات نوین در پاسخ به نیاز بازار کوتاهتر می شود.
3. داستان موفقیت صنایع/شرکتهای چابک
چابکی تغییر مدل کسبوکار در شرکت نتفلیکس
داستان موفقیت شرکت نتفلیکس (Netflix) در تغییر سریع مدل کسبوکار از فروشنده محصولات ویدیویی (DVD) به ارایه دهنده طیف وسیعی از برنامههای سرگرمی و سینمایی در قالب پلتفرم آنلاین که به تدریج خود نیز یکی از بزرگترین تولیدکنندگان برنامههای سرگرمی شده است، آنچنان جالب است که در چند سال اخیر جوایز متعدد سینمایی و تلویزیونی هم بدست آورده است. اکنون نتفلیکس بیشتر از اینکه یک پلتفرم استریم فیلم و سریال شناخته شود، به تولیدکننده فیلم و سریال شناخته میشود!
داستان از جایی شروع شد که در زمانی که فروش فیلمهای سینمایی در قالب VHS از طریق فروشگاههای ویدیو در دنیا متداول بود، ایده نتفلیکس ثبت سفارش خرید یا اجاره به صورت آنلاین و بدون نیاز به حضور فیزیکی در فروشگاه بود. البته اندازه نوار VHS بزرگ بود و هزینه پست هم به صرفه نبود و لذا با ظهور DVD که هم ارزانتر و هم بسیار سبک و نازک بود کسبوکار نتفلیکس راه افتاد. ابتدا بیشتر درآمد نتفلیکس از فروش (و نه اجاره) بود تا اینکه مدل اشتراک ماهانه (Subscription) برای مشتریان فعال شد و در ماه اول مشتریان میتوانستند به صورت رایگان هر تعداد DVD اجاره نمایند. این ایده جذاب، علاقه مشتریان را به اجاره افزایش داد. امروزه اشتراک ماهانه خدمات، روشی شناختهشده و متداول محسوب میشود اما در سال 1998 چنین چیزی واقعا خلاقانه بود. با ظهور اینترنت پرسرعت در دهه 2000، نتفلیکس بازهم مدل کسبوکاری خودش را عوض کرد و به پخش آنلاین فیلم و سریال تمرکز میکند، بدین منظور قراردادهای زیادی با شرکتهای فیلمسازی برای اخذ مجوز پخش آنلاین انجام شد و این دردسرهای خودش را هم داشت. جالب اینکه در سال 2010 رقیب سنتی نتفلیکس یعنی بلاک باستر با 9000 شعبه فیزیکی اعلام ورشکستگی میکند! چون نتوانست در بازار رقابتی با سرعت رقیب در تغییر استراتژی و مدل کسبوکاری، رقابت کند.
بهرحال نتفلیکس بیرقیب در دهه 2010 به استراتژی جدیدی برای تولید سریال و فیلم اختصاصی روی میآورد که اولین تجربه اون یعنی ساخت سریال معروف خانه پوشالی، موفقیت بزرگی براش به همراه دارد. نتفلیکس این الگوی موفق را با ساختن دهها فیلم و سریال اختصاصی ادامه میدهد و اکنون با داشتن بیش از 250 میلیون مشترک فعال ماهانه جایگاه بیرقیبی در این صنعت دارد. البته لازم به ذکر است که الگوی موفق نتفلیکس توسط بسیاری از شرکتهای بزرگ نیز کپی شده، اپل با Apple tv+، آمازون با Amazon Prime، دیزنی با Disney + و HBO MAX که همه رقیب جدی و پرقدرت نتفلیکس هستن و اگر نتفلیکس در آینده همچنان چابکی خودش را حفظ نکنه قطعا رقبا جای اون را میگیرند و شاید روزی نتفلیکس بزرگ هم از بازار حذف شود. این تنها هشداری است که موفقیت دیروز، تضمین بقا و موفقیت آینده نیست.
داستان نتفلیکس البته بسیار مفصل است و در این جا به اجمال به اون اشاره شد، نکته مهم اینکه در تمام مسیر رشد شرکت نتفلیکس چابکی در تغییر استراتژی و مدل کسبوکار دیده میشود.
سرعت رشد شرکت آمازون
شرکت آمازون نمونه معروفی از چابکی کسبوکار در برابر فرصتهای جدید و تغییرات بازار است بطوریکه از یک فروشنده کتاب در دهه 1990 به فروشنده تقریبا همهچیز (کالا، نرمافزار، لوازم دستدوم، محصولات سینمایی، …) با شعار “مشتریمحورترین شرکت روی کره زمین” تبدیل شد. آمازون از این همه فراتر رفت و تعدادی کسبوکارهای جانبی و مکمل (مانند IMDB, Alexa) را خریداری کرد. ورود به بازار بزرگ پخش آنلاین ویدیو و ارایه دستگاه پخش Fire TV که خود یک بازار مهم محسوب میشود در کنار محصولات مهمی مانند Kindle که برای مطالعه کتاب الکترونیک ارایه شده نشان دهنده جهتگیری این شرکت به زنجیره ارزش محصولات و خدمات است. در کنار همه این محصولات و خدمات، سرمایهگذاری آمازون در فناوری اطلاعات و خصوصا زیرساختهای پردازش ابری(AWS) باعث موفقیت بزرگی شده بطوریکه حدود 12 درصد از کل درامد آمازون تنها از این زیرساخت است.
تیمهای چابک در شرکت Spotify
در شرکت Spotify ، که یک ارایهدهنده خدمات موسیقی آنلاین است، تشکیلات چابکی بهنام جوخه (Squad) ایجاد شد که هر جوخه متشکل از افرادی از کارکردهای مکمل بود که خودمختاری بالایی دارند و مسولیت یک حوزه محصول را به عهده دارند. جوخهها میتوانند مستقلا تصمیمگیری نمایند و سریع با تغییرات تطبیق نمایند که این عامل توانمندساز شرکت برای نوآوری و ارایه سریع قابلیتهای جدید محصول به بازار و مشتریان بوده است.
4. اصول سازمان چابک
در بازارهای رقابتی، شرط بقا و موفقیت هر شرکت (سازمان)، چابکی و تطبیقپذیری بیشتر نسبت به رقبا است.
از نمونه اصول چابکی و تطبیقپذیری در سازمان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تصمیمگیری غیرمتمرکز و توزیعشده
- کاهش سطوح سلسلهمراتبی و بروکراسی مدیریت-کنترل
- تیمهای خودسازمانده و میان-کارکردی
- جریان داده بیدرنگ برای عملیات و تصمیمگیری
- شبکهسازی و میل به بهرهگیری از اکوسیستم
- مشتری محوری و سرویسگرایی
- چرخههای یادگیری و اقدام سریع
5. سازمان دیجیتال و معماری چابک: دو روی یک سکه
سازمان دیجیتال (Digital Enterprise) در نتیجه تغییر فرهنگ، بازمعماری مدل کسبوکار، نواوری در محصولات دیجیتال و بکارگیری فناوریهای هوشمند در یک تشکیلات یا اکوسیستم برای تسهیل و تسریع تحول دیجیتال به صورت تکاملی شکل میگیرد. معماری چابک و سازمان دیجیتال رابطه Co-Evolution دارند بطوریکه تکامل و رشد هرکدام بدون تکامل دیگری ممکن نیست.
باید توجه داشت که اگرچه در معماری چابک بر روشهای توسعه تدریجی و رویکرد ” Emergent architecture ” تاکید میشود ولی این به معنای عدم توجه به Intentional architecture نیست، بلکه هر دو مکمل همدیگر هستند و مورد کاربرد خاص خود را دارند.
براساس پژوهشهای انجام گرفته چابکی به دو طریق اهرم تحول دیجیتال است:
- تغییر مدل ساختاری و تشکیلاتی سنتی به تیمهای چابک و خودمختار، شرط بکارگیری موثر فناوریهای مدرن است، زیر این فناوریها وقتی موثر هستند که توسط تیمهای بین-کارکردی[1] و در راستای نتایج مورد هدف سازماندهی شوند.
- مدل تصمیمگیری و حاکمیت باید از روشهای سنتی بالابهپایین و متمرکز به مدلهای نوین توزیعشده تغییر نماید زیرا تحول مستلزم سرعت تصمیمگیری است و این سرعت نیازمند تقسیم و توزیع مسوولیت و اختیارات است. بروکراسی در تصمیمگیری بزرگترین مانع تحول و چابکی است.
6. پلتفرم توسعه کمکد: نمونه راهکار چابک دیجیتالیسازی
سرعت تغییرات در بازار و روندهای فناوری، نیازمند رویکرد چابک و مقرونبهصرفه در توسعه محصولات دیجیتالی است، از طرف دیگر استخدام و نگهداشت برنامهنویسان حرفهای نیز بیش از گذشته سخت و هزینهبر است، همچنین هزینههای نگهداشت زیرساختهای فناوری و خصوصا بهروزرسانی فناوریها و سکوها مستلزم صرف هزینه و منابع فراوانی است که این منابع میبایست در جهت تولید و ارایه محصول جدید صرف میشدند، در چنین شرایطی پلتفرمهای توسعه کمکد (LCDP[2]) یا همان سیستمسازهای همهکاره وارد میدان رقابت با رویکردهای سنتی تولید نرمافزار شدهاند.
پلتفرم توسعه کمکد (LCDP) رویکردی مدرن و کارامد برای توسعه نرمافزارهای سازمانی با سرعت بالا و بدون نیاز به دانش تخصصی برنامهنویسی است که به کمک ابزارهای گرافیکی طراحی (فرمساز، فرایندساز، گزارشساز) و مخزنی از مولفههای ازپیشآماده نرمافزاری امکان طراحی سریع نرمافزارها را نه تنها برای کارشناسان آیتی بلکه برای تحلیلگران کسبوکار با حداقل دانش فنی فراهم میسازد.
موسسه معتبر گارتنر(Gartner) برآورد کرده در سال 2024 حدود 65% نرمافزارهای جدید توسط پلتفرم LCDP تولید خواهد شد. به بیان دیگر، فقط یک سوم نرمافزارها مستقیما کدنویسی (به روش آبشاری یا چابک) میشود. همچنین موسسه معتبر KPMG در پژوهشی نسبتا جامع ضمن بررسی وضعیت استفاده از LCDP در بیش از 750 شرکت، پلتفرمهای توسعه کمکد را توانمندساز تحول دیجیتال دانسته است.
پلتفرمهای توسعه کمکد به دلیل اینکه مستقیما میتوانند توسط کسبوکار استفاده شوند، سرعت تغییر و تحول را چند برابر میکنند؛ برخلاف راهکارهای سنتی تولید نرمافزار که مسیر طولانی میان تعریف نیازمندی کسبوکار تا تحلیل و طراحی توسط برنامهنویسان و نهایتا تست و راهاندازی داشت، پلتفرمهای LCDP مستقیما با حذف واسطها، امکان مشارکت فعالانه خبرگان و تحلیلگران کسبوکار را در مدرنسازی و تحول دیجیتال فراهم میسازند.
براساس نتایج ارزیابی شرکت Appian، 84 درصد سازمانها دلیل استفاده از پلتفرم LCDP را سه عامل 1. افزایش سرعت تولید (کاهش تایم تو مارکت) 2. کاهش هزینه و منابع و 3. مشارکت تیمهای غیرفنی در توسعه نرمافزار بیان کردهاند؛ همچنین برمبنای بررسی شرکت Redhat ، ابزارهای LCDP/NCDP میتوانند تا 90% درصد زمان توسعه نرمافزار و درنتیجه تایم تو مارکت را کاهش دهند
7. جمعبندی
اگرچه برای سالها، آگاهی از اهمیت موضوعاتی مانند تغییر، تطبیقپذیری، چابکی و انعطافپذیری وجود داشته است و حتی در 50 سال اخیر اهمیت این موضوعات نیز واضح بوده است، اما آنچه امروز روشن است اینکه هیچ چوب جادویی برای این موضوعات وجود ندارد و حتی با پول نیز نمیتوان این موارد را پوشش داد (با پول نمیتوان چابکی و انعطافپذیری خرید!). لذا تنها راه باقیمانده انجام اقدامات عملی و بنیادین است. با گذشت زمان و افزایش پیچیدگی کسبوکارها، مشکل تغییر سختتر میشود و در نهایت به نقطه بدون بازگشت میرسد. برای برخی از شرکتها و کسبوکارها هنوز دیر نشده است و فرصت برای اقدام جدی هنوز وجود دارد. برای برخی اما متاسفانه فرصت تمام شده است!
[1] cross-functional
[2] Low-Code Development Platform