سازمان سرویس گرا و معماری سازمانی سرویسگرا یکی از سبکهای پرکاربرد معماری سازمانی قلمداد میشود و از نظر جذابیت علمی نیز جزء موضوعات پرطرفدار در پژوهشهای منتشرشده معماری سازمانی است. لازم به ذکر است پس از پیدایش معماری سازمانی در اواخر دهه 1980، این نظام در دهه 2000 ارتباط تنگاتنگی با معماری سرویس گرا بهعنوان سبکی برای توسعه سیستمهای اطلاعاتی پیدا کرد.
واژه «معماری» در معماری سازمانی به معنای داشتن تفکر جامعنگر و مبتنی بر طراحی مدلهای توصیفی منسجم از جنبههای مختلف سازمان پیش از اجرا (پیادهسازی نقشهها) است که در صنعت ساختمانسازی نیز مصداق روشن دارد، درحالیکه همین واژه «معماری» در معماری سرویسگرا نشاندهنده سبک خاصی برای توسعه سیستمهای اطلاعاتی است که بر اتصال سست[1]، قابلیت استفاده مجدد[2]، ترکیبپذیری[3]، خودمختاری[4]، پنهانسازی پیادهسازی داخلی و… تأکید داشته و شامل استانداردهای مستقل از سکو[5] میشود.
مانیفست سرویسگرایی
سرویسگرایی[17] پارادایمی است که «چارچوب فکری معماری» را نشان میدهد. نتایج حاصل از اعمال این پارادایم بر سطوح مختلف معماری سازمانی منجر به تحقق کسبوکار سرویسگرا، نرمافزارهای سرویسگرا و زیرساخت سرویسگرا میشود. سرویسگرایی به سازمانها کمک میکند تا نتایج (خروجیهای) مطلوب را از کسبوکار خود کسب نمایند و بهطور همزمان افزایش چابکی و کاهش هزینهها را همراستا با تغییر نیازهای کسبوکار محقق نمایند.
سرویسگرایی مستقل از انواع فناوریها و شاخههای آن بهعنوان یک پارادایم سازمانی به رسمیت شناخته شده و مانیفست سرویسگرایی با مشارکت جمعی از صاحبنظران این حوزه تبیین و منتشر شده[18] که خلاصه آن در ادامه آورده شده است:
اولویتهای سرویسگرایی:
- ارزشهای هر سازمان مقدم بر راهبردهای فنی است.
- اهداف راهبردی مقدم بر منافع یک پروژه مشخص است.
- تعاملپذیری ذاتی (حقیقی) مقدم بر یکپارچهسازی مرسوم و موردی است.
- سرویسهای مشترک مقدم بر پیادهسازی خاصمنظوره است.
- انعطافپذیری مقدم بر بهینهسازی است.
- بهبود تکاملی (مرحلهبهمرحله) مقدم بر رویکرد مطلوبیت یکمرتبه است.
توصیههای مهم برای موفقیت سرویسگرایی:
- احترام به ساختار اجتماعی و فرهنگ سازمان
- اعتقاد به اینکه معماری سازمانی سرویسگرا منجر به تغییرات در سطوح مختلف سازمان میشود (کسبوکار، نرمافزار، زیرساخت)
- شکل و روش تحقق سرویسگرایی از یک پروژه به پروژه دیگر متغیر است. در هر پروژه باید بررسی لازم برای تعیین حدود مناسب (قابل مدیریت و مؤثر) پروژه انجام شود.
- نرمافزارها یا استانداردها بهتنهایی نمیتوانند منجر به توسعه معماری سازمانی سرویسگرا شوند.
- سرویسگرایی میتواند با سکوها و فناوریهای مختلفی توسعه یابد و منحصر به یک سکو یا فناوری نیست.
- هر سازمان باید یک مجموعه از استاندارد و خطمشی[19]، خاص خود تدوین کند. این استانداردها باید مبتنی بر نیازهای صنعت، کاربردپذیر (نه تئوریک) و هماهنگ با انجمنهای کاری که سازمان در آن عضویت دارد، باشد.
- اتخاذ خطمشی استاندارد در ارتباطات بیرونی در کنار تنوع و انعطاف در ارتباطات درونی
- شناسایی و استخراج سرویسها باید با همکاری مشترک ذینفعان کسبوکار سازمان و نیز متخصصان فناوری انجام گردد.
- حصول اطمینان از اینکه سرویسهای شناساییشده دقیقاً نیازمندیها و اهداف کسبوکار را پوشش میدهند
- سرویسها و ارائهدهندگان سازمانی آنها را برای استفاده واقعی آماده نمایید.
- برای هر سیستم، بخشهایی که با نرخ متفاوتی تغییر میکنند، شناسایی و تفکیک شوند.
- وابستگیهای ضمنی (غیر آشکار) بین سرویسها کاهش داده شود تا درجه اعتماد سرویسها افزایش یابد (بهواسطه کاهش احتمال تأثیر از تغییرات سایر سرویسها).
- در هر سطح سازمانی، بین سرویس با واحد سازمانی متولی آن وابستگی و انسجام ایجاد شود.
سازمان سرویسگرا
نشانهها حاکی از تغییر کسبوکارهای در جهان به سمت سرویسگرایی است و اقتصاد بیشازپیش در مسیر اقتصاد اطلاعاتمحور و سرویسگرا قرار گرفته است، برای مثال مشتریان و شهروندان دیگر تنها انتظار یک «محصول» را بهتنهایی ندارند، بلکه متقاضی دریافت خدمات یکپارچه و متناسب با ذائقه به مختصات زمان و زمینه موضوع هستند. سازمانهای سرویسگرا نهتنها در درون خود سرویسگرایی را تقویت میکنند بلکه خود را بخشی از یک شبکه (اکوسیستم) پویا از نهادها و کسبوکارها قلمداد میکنند که همگی با هدف ارائه سرویس به مشتریان گرد هم آمدهاند.
چگونگی رابطه و اشتراکات معماری سازمانی و معماری سرویسگرا و نیز امکان ترکیب آنها تحت عنوان معماری سازمانی سرویسگرا از جمله موضوعات پرطرفدار محافل علمی بوده و کتابها و مستندات فنی متعددی در این خصوص منتشر شده است که هرکدام از زاویهای، ویژگیها و قواعد حاکم بر معماری سازمانی سرویسگرا را تبیین نمودهاند. در ابتدا، تقریباً اکثر این مراجع متفقالقول بودند که تأثیر معماری سرویسگرا بر معماری سازمانی محدود به تغییرات در لایه نرمافزارهای کاربردی است، اما بهتدریج نقطه نظرات جدیدتری مطرح شد که معماری سرویسگرا را بخشی از پارادایم سرویسگرایی قلمداد میکرد. تحقق این پارادایم همانطور که در لایه نرمافزارهای کاربردی منجر به سبک معماری سرویسگرا میشود، در کسبوکار سازمان نیز میتواند اثربخش بوده و سازمان سرویسگرا (SOE) را تعریف کند، همچنین در لایه زیرساخت منجر به زیرساخت سرویسگرا ([20]SOI) شود. با این تعریف جدید، پارادایم سرویسگرایی در سه حیطه معماری منشأ تأثیرات مهم در سازمان میگردید:
- حوزه کسبوکار: سازمان سرویسگرا
- حوزه سیستم های اطلاعاتی: معماری سرویسگرا
- حوزه زیرساخت: زیرساخت سرویسگرا
اولین مرجعی که بهصورت رسمی این نقطه نظر را مطرح نمود، سند «راهنمای کاربردی برای معماری سرویسگرا فدرال» بود که در سال 2008 توسط دولت آمریکا منتشر شد. در سند مذکور سه حوزه سرویسگرایی مشابه طبقهبندی گفتهشده، تبیین شده بود. در سالهای بعد نیز کتابها و مراجع مختلفی در زمینه معماری سازمانی سرویسگرا تألیف و منتشر شد.
معماری سازمانی سرویسگرا بهواسطه ظهور بهروشها و استانداردهای مکمل مانند کتابخانه زیرساخت فناوری اطلاعات ([21]ITIL)، اینترنت اشیاء ([22]IoT)، معماری رخدادمحور (EDA) و موارد مشابه، اکنون بیشازپیش قابلیت پیادهسازی و تحقق در سازمانها را دارد.
در ایران نیز این موضوع موردتوجه ویژه دانشگاه و صنعت قرار گرفته است و آزمایشگاه معماری سازمانی سرویسگرا دانشگاه شهید بهشتی یکی از مراجع اصلی در ترویج و پیادهسازی رویکرد سرویسگرا قلمداد میشود که از سال 1389 مشغول به فعالیت بوده است.
[1] Loosely Coupled
[2] Reusability
[3] Composability
[4] Autonomy
[5] Platform Independence
[6] Web Service
[7] Web Services Description Language
[8] Simple Object Access Protocol
[9] REpresentational State Transfer
[10] Uniform Resource Identifier
[11] Microservices Architecture
[12] Monolithic
[13] Event Stream Processing
[14] Domain Driven Design
[15] Command Query Responsibility Segregation
[16] Function as a Service
[17] Service Orientation
[18] http://www.soa-manifesto.org
[19] Policy
[20] Service Oriented Infrastructure
[21] Information Technology Infrastructure Library
[22] Internet of Things