ایکون سایت امیر مهجوریان
معماری سازمانی

جوهره معماری سازمانی

اگرچه حدود سه دهه قبل، جان زکمن جوهره (فلسفه) معماری سازمانی را «حل مشکل مربوط به پیچیدگی سیستم‌های اطلاعاتی و بهبود مدیریت بر آن» بیان نمود، اکنون دیگر کاربرد معماری سازمانی محدود به طراحی سیستم‌های اطلاعاتی و زیرساخت‌های کارآمد فاوا نیست، بلکه تحقق اهداف سازمان غایت مدنظر معماری است. به عقیده اسکات برنارد، معماری سازمانی روزبه‌روز جایگاه خود به‌عنوان تنها نظام مدیریتی-فناوری برای طراحی تمام ابعاد سازمانی با نگاهی جامع‌نگر را تقویت نموده است و درصورتی‌که سازمان از این فرصت استفاده نبرد، تبعات آن را خواهد پرداخت.

به بیانی مدیریتی می‌توان گفت اگر سه هدف یا ویژگی اساسی که برای هر سازمان و سیستم اهمیت جدی دارد را کارایی[1](انجام کارها به شیوه درست)، اثربخشی[2] (انجام کارهای درست) و قابلیت اطمینان[3] (انجام کارها با حداقل ریسک) در نظر بگیریم؛ نظام معماری سازمانی فراهم آورنده دانش، روش و ابزارهایی است که اگر به‌درستی استفاده شوند منجر به فهم دقیق مشکلات، صورت‌بندی مستدل راهکارها و استخراج برنامه‌های بهینه و قابل‌اجرا در جهت نیل به کارایی، اثربخشی و قابلیت اطمینان می‌شوند. علی‌رغم تبیین‌های متنوع از جوهره، اهداف و کاربردهای معماری سازمانی توسط نویسندگان مختلف، این امر به معنای تعارض میان نقطه نظرات نیست و باید به این واقعیت توجه داشت که معماری سازمان (سیستم) همانند یک درخت دانش دارای شاخه‌ها و مکاتب فکری مختلفی است و لذا وجود نقطه نظرات متنوع ولی هم‌راستا در این پیکره عریض و طویل پذیرفتنی است.

چارچوب ملی معماری سازمانی ایران، جوهره و فلسفه رویکرد معماری سازمانی را مبتنی بر دو رکن (اصل) بنیادین دانسته است: نخست تقدم برنامه‌ریزی و طراحی بر پیاده‌سازی و اجرا و دوم مهندسی همه جوانب و عناصر سازمان (سیستم) به‌صورت یکپارچه. در این بخش با افزودن یک رکن دیگر به دو رکن مذکور، جوهره نظام معماری سازمانی و حرفه معماری را تبیین می‌کنیم.

رکن تقدم برنامه‌ریزی و طراحی بر پیاده‌سازی و اجرا

رویکرد معماری بیش از هر چیزی مبتنی بر اصل کلیدی تقدم برنامه‌ریزی و طراحی (معماری)، بر پیاده‌سازی و اجرا است. برای مثال، در ساختمان‌سازی می‌توان بدون طرح و نقشه شروع به ساخت ساختمان نمود، ولی نتیجه حاصله دارای «بهره‌وری پایین»، «طول عمر کوتاه»، «هزینه بالای تعمیرات و نگهداشت» و «پیچیدگی تغییرات و گسترش» است ؛ در مقابل، مقدم قراردادن برنامه‌ریزی و طراحی ممکن است هزینه اولیه و زمان ساخت را اندکی افزایش دهد، اما نتیجه حاصله دارای «بهره‌وری بهتر»، «طول عمر بالاتر»، «هزینه کمتر تعمیرات و نگهداشت» و «سهولت تغییرات و گسترش» است .

معماری سازمانی

در مباحث مدیریت و تحول سازمانی نیز مقدم قراردادن برنامه‌ریزی و طراحی بر اساس استانداردها و تجربه‌های موفق، اگرچه به هزینه اولیه و زمان بیشتری نیاز دارد، اما نتیجه حاصل باارزش، مطمئن و توسعه‌پذیر خواهد بود.

رکن جامع‌نگری و کل‌نگری

منظور از جامع‌نگری، در نظر گرفتن همه جوانب و ابعاد صورت‌مسئله است و کل‌نگری نیز به تفکر سیستمی و تفاوت میان «کل» با «حاصل جمع اجزاء» اشاره دارد. همان‌طور که برای ساخت یک ساختمان همه جوانب موضوع تحلیل و مهندسی می‌شود و خروجی آن نقشه‌های متنوعی است که برخی (پلان، نمای داخلی) نقشه‌های اصلی ساختمان محسوب می‌شوند و برخی دیگر (نقشه برق‌کشی، لوله‌کشی، موتورخانه و …) طراحی تجهیزات و تأسیسات ساختمان هستند ولی همگی در کنار هم برای ساخت ساختمان لازم است؛ در معماری سازمانی نیز ابعاد و جوانب متعددی ازجمله دیدگاه­های کاربران و واسط کاربری، فرایندها، سرویس‌ها، داده‌ها و سیستم‌ها، زیرساخت و سخت‌افزارها نیاز به تحلیل و تدوین دارند که مجموعه همه این جوانب و ابعاد، با نگاه کل‌نگر و جامع‌نگر می‌بایست تحلیل و تدوین شوند.

رکن تبعیت از چارچوب‌ها، بهروش‌ها و استانداردها

با فرض اینکه دو اصل مذکور را بپذیریم، همچنان ممکن است معماری را بدون روش و استاندارد خاصی به‌کارگیریم که نتایج آن فاجعه‌بار خواهد بود. بدیهی است وقتی از «نظام» معماری صحبت می‌شود، منظور استفاده از مجموعه چارچوب‌ها، روش‌شناسی‌ها، مدل‌های مرجع، استانداردها، ابزارها و بهروش‌ها است. عقلانیت حکم می‌کند برای انجام هر کاری – نه‌فقط معماری – از بهروش‌ها و ابزارهای مناسب بهره ببریم، اما به نسبتی که ابعاد، پیچیدگی و سطح فناوری موضوع افزایش می‌یابد اهمیت به‌کارگیری دانش و بهروش‌های مناسب برای موفقیت در کار نیز به‌صورت تابعی نمایی بیشتر می‌شود. همین امر نشان‌دهنده اهمیت تدوین پیکره دانش معماری سازمانی و به‌کارگیری آن برای تربیت نیروی انسانی خبره و باصلاحیت است.

الگوهای کاربرد (موارد کاربرد) معماری سازمانی

اگرچه درگذشته کاربرد معماری سازمانی در دو تا سه مورد انگشت‌شمار محدود می‌شد، امروز با توسعه مکاتب فکری، سبک‌ها و الگوهای کاربرد متنوع برای صورت‌مسئله‌های گوناگون، نمونه کاربردها و مصادیق متنوعی می‌توان برای معماری ذکر نمود، ازجمله:

  • برنامه‌ریزی توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات (نقشه‌راه توسعه فاوا)
  • برنامه‌ریزی تحول دیجیتال (نقشه‌راه توسعه سازمان)
  • تحلیل و تدوین معماری سیستم‌های اطلاعاتی پیچیده سازمانی و فراسازمانی
  • تحلیل و تدوین معماری کسب‌وکار (فرایندها، خدمات، قابلیت‌ها، ساختار)
  • تحلیل و تدوین معماری اطلاعات و داده
  • برنامه‌ریزی راهبردی (سازمان، فناوری اطلاعات) مبتنی بر معماری
  • تحلیل 360 درجه وضعیت موجود (کسب‌وکار، فناوری اطلاعات)
  • مدیریت برنامه‌های تحول (تحول کسب‌وکار، فناوری اطلاعات) در بستر قابلیت معماری
  • طراحی اکوسیستم‌های فنی-اجتماعی-اقتصادی با رویکرد معماری


[1] Efficiency

[2] Effectiveness

[3] Reliability

اشتراک‌گذاری محتوا: