قابلیت (Capability) به معنای توانایی برای انجام چیزی/کاری است، قابلیت کسبوکار (Business Capability) به معنای توانمندی یا ظرفیتی است که کسبوکار داراست و آن را قادر میسازد به نتیجه مشخصی نائل آید یا خروجی معینی را ارائه نماید. به زبان سادهتر، قابلیت کسبوکار در مورد توانمندی/قابلیت یک سازمان (واحد کسبوکار) برای انجام یک وظیفه مشخص است، یک قابلیت برای عملیات نیاز به کنشگران، فرایندها، اطلاعات و ابزار/فناوری دارد.
مدلسازی و ترسیم نقشه قابلیتهای کسبوکار ازجمله تکنیکهای نوین در حوزه معماری سازمانی است که به دلیل سادگی و جذابیت آن برای مدیران موردتوجه قرار گرفته است. در مدلسازی قابلیتهای کسبوکار، ساختاری سلسلهمراتبی از قابلیتهای کسبوکار ترسیم میشود، این مدل نسبت به مدل سلسلهمراتب فرایندها دارای پایداری بیشتری است و از طرف دیگر برخلاف مدل ساختار سازمانی یا سلسلهمراتب کارکردها، محدود به نگاه وظیفهای نیست.
پس از شناسایی و مدلسازی اولیه قابلیتهای کسبوکار، بر اساس معیارهای مختلف میتوان نسبت به تحلیل قابلیتها در قالب مدلهای معماری اقدام نمود. در شکل زیر نمونهای از تحلیل قابلیتهای کسبوکار نمایش داده شده است که در آن قابلیتهای کسبوکار در سه دسته (گروه) راهبردی، پایه و عملیاتی دستهبندی شدهاند و با شکلکهای سهگانه وضعیت قابلیتهای کسبوکار – که میتواند حاصل تحلیل از جنبههای مختلفی همچون کارآمدی، بلوغ، رضایت مخاطبان و غیره باشد – نشان داده شده است.
تفاوت میان قابلیت، فرایند و سرویس
در ادبیات معماری سازمانی سه مفهوم مرتبط اما متفاوت وجود دارد که جا دارد بهصورت دقیقتر بررسی شود. این سه مفهوم عبارتاند از: قابلیت (کسبوکار)؛ فرایند (کسبوکار) و سرویس (کسبوکار).
قابلیت کسبوکار همانطور که گفته شد درباره بلوکهای سازنده کسبوکار (با نگاه ایستا) است و اینکه سازمان برای پاسخگویی به ذینفعان «چهکار» میکند (باید بکند) و جهت کاربردهای زیر استفاده میشود:
- در سطوح مدیریت ارشد سازمان برای تحلیل معماری کسبوکار، شناسایی قابلیتهای کلیدی یا بازنگری زنجیره ارزش سازمان
- بهعنوان ورودی تحلیلها و تصمیمات راهبردی سازمان مورداستفاده قرار میگیرد تا برای تحقق راهبردهای جدید نسبت به ایجاد قابلیتهای جدید، حذف قابلیتهای منسوخ یا تغییر قابلیتهای موجود تصمیمگیری شود.
- بهعنوان عناصر ساختاری/ایستا کسبوکار میتواند مبنای طراحی و تحول سازمان قرار گیرد.
- و نهایتاً بهعنوان بلوکهای سازنده ایستا مبنایی برای مقایسه معماری بین سازمانها است.
سرویس (خدمت) در ادبیات معماری سازمانی به برونداد و خروجی حاصل از فعالیتهای سازمان در قالب یک محصول/ارزش مشخص برای ذینفعان گفته میشود و برای کاربردهای زیر استفاده میشود:
- نگاه جعبهسیاه به ورودی/خروجی کسبوکار بدون ورود به منابع، ابزارها و فرایندهای تحقق آن
- شناسایی و طبقهبندی مولفههای کسبوکار با قابلیت استفاده مجدد
- ایجاد زبان مشترک برای توصیف عملیات و تبادلات بین واحدهای کسبوکار
همچنین مدل قابلیت کسبوکار اساساً با مدلهای پرکاربرد فرایند متفاوت است، مدل قابلیت کسبوکار حالت ایستا و بادوام از توانمندی/امکانات یک کسبوکار را توصیف میکند درحالیکه مدل فرایندی حالت پویا و متغیر کسبوکار را در زمان مشخصی مدنظر دارد. مدل قابلیت برای توصیف بلوکهای سازنده سازمان و نحوه همکاری آنها در راستای تحقق اهداف سازمان مفید است، این مدل به منابع، مهارتها و ابزارهای (فناوری) لازم برای پاسخگویی به رخدادها و ارائه خدمات بدون ورود به جزییات توالی فعالیتها و نحوه تحقق آن میپردازد؛ اما مدل فرایندی به زنجیره (ترتیب و توالی) فعالیتهای مرتبط به یکدیگر برای تحقق یک نتیجه (خروجی) مشخص در زمان تعیینشده میپردازد.
بهصورت ساده میتوان گفت قابلیت یعنی «سازمان چهکاری انجام میدهد» و فرایند یعنی «کارها چگونه انجام میشود» و سرویس یعنی «چه خروجی-ارزشی به ذینفعان ارائه میشود». اهمیت مدل قابلیت کسبوکار در جایگزینی مدل فرایندی یا سرویس نیست، بلکه مکمل آنها است و منجر به تحلیل بهتر معماری سازمان میشود.